اصطلاح اصطلاح اصطلاح2
شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۵۵ ب.ظ
اصطلاحات کاربردی انگلیسی - قسمت دوم
Persian Equivalent
|
Idioms
|
چیزی از آن سر در نمیآورم.
|
It is all Greek to me.
|
چرا چپچپ نگاه میکنی؟
|
Why do you look daggers?
|
حرفی ندارم. (اعتراضی ندارم)
|
I have no objection to that.
|
حالش رو ندارم.
|
I am fed up.
|
حرف آخرت را بزن.
|
Please have the last word.
|
خودت خواستی.
|
You asked for it.
|
حساب دودوتا چهارتاست.
|
call a spade a spade
|
مطمئنم این اتفاق نمیافته.(حاضرم هر تنبیهی را بپذیرم.)
|
I'll eat my hat.
|
جای تعجب است!
|
Fancy that!
|
بهبهبه، جانم!
|
Hey for!
|
چاره ای نیست.
|
It can't be helped.
|
چنین انتظار میرفت....
|
It was to be expected.
|
چرا حواست پرته؟
|
Why are you so confused?
|
جایم تنگ است.
|
I am pressed for space.
|
چی شده یادی از ما کردی.
|
How come you remembered me.
|
چه پررو.
|
What brazen cheek!
|
چه خوب شد دیدمت.
|
How nice to bump into you.
|
جوینده یابنده است.
|
Who seeks will find.
|
چرا دودلی؟
|
Why are you of two minds?
|
چشمم زد.
|
He cast the evil eye on me.
|
چرا تقصیر را گردن من میاندازی؟
|
Why do you charged the fault on me?
|
خوش بحالت.
|
Good for you.
|
خدا رو چه دیدی.
|
What do you know?
|
راحت باش. خونهی خودتونه.
|
Feel at home.
|
خدا قوت (بده).
|
More power to your elbow.
|
خرت و پرت
|
odds and ends
|
خیلی ادعاش میشه.
|
He is very pretentious.
|
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
|
Do at Rome as the Romans do.
|
خواهشمند است مقرر فرمایید در این خصوص رسیدگی شود.
|
Please arrange to investigate to this matter.
|
خجالت میکشم آنجا بروم.
|
I am ashamed to go there.
|
خجالتم می دهی.
|
You put me to the blush.
|
خوب که چی؟
|
So what?
|
خدا رحم کرد.
|
That was a close shave.
|
خوابم سبک است.
|
I am a light sleeper.
|
هر که را طاووس خواهد جور هندوستان باید.
|
He who would catch fish must not mind getting wet.
|
خدا مرادش را داد.
|
God granted his wish.
|
خوب و بد با هم میسوزند./تروخشک با هم میسوزند.
|
You must take the good with the bad.
|
حساب حساب است کاکا برادر.
|
A bargain is a bargain.
|
کیفش کوک است.
|
He feels on the top of the world.
|
حرامزاده است. تخم زناست.
|
He born on the wrong side of the blanket.
|
حقت بود.
|
You had it coming to you.
|
حرفت را بزن!
|
Out with it!
|
حیف است.
|
It is a pity.
|
خدا بهمرات.
|
God speed you.
|
خدا را شکر.
|
Thank Goodness.
|
خاک بر سرت!
|
Out upon you!
|
خدا عوضت دهد.
|
My God reward you.
|
خیط شد.
|
He was snubbed.
|
خودکردهراتدبیرنیست./هرکهخربزهمیخوره پایلرزشهممیشینه.
|
As you make your bed, so you must lie in it.
|
خدا گر زحکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری.
|
Where one door shuts another opens.
|
خواستن توانستن است.
|
Where there is a will, there is a way.
|
جرأتش رو نداره.
|
He is lacking in courage.
|
درسته قورتش داد.
|
He swallowed it whole.
|
دست و پا چلفتی است.
|
He's all fingers and thumbs. UK (US He's all thumbs.)
|
رو دربایستی را کنار بگذار.
|
Throw off all disguise.
|
روز مبادا
|
rainy day
|
رنگش پرید.
|
He turned pale.
|
رقاصه نمیتونه برقصه میگه زمین زیر پام کجه.
|
An ill work man quarrels with his tool.
|
روحش شاد باد.
|
May his soul live in peace.
|
دوصد گفته چون نیمکردار نیست.
|
Actions speak louder than words.
|
دوست آن باشد که گیرد دستدوست، در پریشانحالی و درماندگی.
|
A friend in need is a friend indeed.
|
روحم خبر نداره.
|
I don't have the slightest idea.
|
روسیاه شدن
|
to be put to shame
|
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
|
Leave well alone.
|
خم به ابرو نیاورد.
|
He did not turn a hair.
|
خانمها و آقایان
|
Ladies and gentlemen
|
راحت باشید خونهی خودتونه.
|
Make yourself at home.
|
در واپسین لحظات
|
At the eleventh hour
|
دودل بودن
|
be in two minds
|
دهان کسی را آب انداختن
|
bring water to one's mouth
|
دهنش آب افتاد.
|
His mouth watered.
|
سرتاپاش نمکه.
|
She is a chunk of charm.
|
در برابر مشکلات مقاومت کن.
|
Hold on against the difficulties.
|
در خدمت شما هستم.
|
I am at your service.
|
دلم هری ریخت.
|
My heart sank.
|
دود از کلهام بلند شد.
|
I was petrified.
|
دهن لق است.
|
She has a loose tongue.
|
دست و بالم تنگ است.
|
I am pinched for money.
|
دیگه نه من و نه شما.
|
I have nothing to do with you.
|
سر و صدای بچهات را کم کن.
|
Talk down your baby.
|
- ۹۴/۰۴/۲۰